برگزاری اولین نشست از سلسله نشستهای «نگرشی به تاریخ سیاسی ایران» با موضوع آسیبشناسی جنبش مسلحانه از سال ۱۳۴۹ تا ۱۳۷۵ در دانشکده حقوق دانشکدگان فارابی
به گزارش روابط عمومی دانشکدگان فارابی، اولین نشست از سلسله نشستهای «نگرشی به تاریخ سیاسی ایران» با موضوع آسیبشناسی جنبش مسلحانه از سال ۱۳۴۹ تا ۱۳۷۵ در دانشکده حقوق دانشکدگان فارابی برگزار شد.
اولین نشست از سلسله نشستهای «نگرشی به تاریخ سیاسی ایران» با موضوع «آسیب شناسی جنبش مسلّحانه از سال ۱۳۴۹ تا ۱۳۵۷» با ارائه آقای محمدجواد محمدپور دانشجوی دکتری حقوق عمومی دانشکدگان فارابی دانشگاه تهران و با حضور جناب آقای دکتر حسین رحمت اللّهی دانشیار دانشکدگان فارابی روز چهارشنبه ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳ در دانشکده حقوق دانشکده فارابی برگزار شد.
دانشجوی ارائه دهنده، «جنبش و حرکت مسلّحانه را جزء آن دسته از تحرّکات سازمانی میدانست که از سال ۱۳۴۲ تا ۱۳۵۷ به منظور مقابله با رژیم پهلوی و به صورت مسلّحانه» انجام گرفت. این اقدامات در قالب ترور، بمب گذاری، عملیّات های خرابکارانه و غیره بود. بارزترین گروهها در انجام عملیات مسلّحانه، سازمان چریک های فدائی خلق و سازمان مجاهدین خلق بودند. درنگاه آقای محمدپور، این دو سازمان به رغم اهداف و آرمانهایی که برای خود ترسیم کرده بودند، دارای آسیبها و معایبی نیز بودند. شناخت آنها میتواند پرتوی بر فهم هر چه بهتر ماهیت و عملکرد این دو سازمان بیافکند.
محمد پور آسیب اول جنبشهای مسلّحانه را «فقر ایدئولوژیک ـ تئوریک و فقدان دانش و اطلاعات کافی» میداند. لازمه این آسیب، پدیدار شدن آسیب دوم یعنی «برتری عمل بر تئوری و ایدئولوژی» و به عبارت بهتر، «عملگرایی افراطی (پراگماتیسم)» بود. سازشکاری و سیاسیکاری بعد از ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ و شکست احزاب و جنبشهای مختلف و هم چنین سیاست سرکوب، دستگیری، شکنجه و محاکمه رژیم، گروهی از مبارزان را به این نتیجه می رساند که تنها راه باقیمانده برای مبارزه، ورود به فاز مسلّحانه است.
آسیب سومی که گریبان جنبشهای مسلّحانه را گرفت، «مقایسه ناقص و نادرست اوضاع و شرایط ایران با دیگر کشورها»یی از آمریکای لاتین و آسیای شرقی بود که در آنها عملیات مسلّحانه رونق داشت. بر این اساس، عدم توجه به تفاوتهای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی میان ایران و این کشورها، سبب بروز این مقایسه نادرست شده بود.
محمدپور در ادامه، «فقدان برنامه برای آینده و عدم وجود تصویری واضح از دوران پس از پیروزی» را آسیب چهارم این جنبشها معرفی کرد. به عبارت ساده این گروههای مسلّحانه «میدانستند چه نمیخواهند، اما نمیدانستند که چه میخواهند!»
پنجمین آسیب جنبشهای مسلّحانه در ایران، «سانتیمانتالیسم / رمانتیسم انقلابی» بود. اکثر اعضای این گونه سازمانها را دانشجویان و جوانان انقلابی تشکیل میدادند. این جوانان با داشتن شور و هیجان فراوان و با انرژی فوق العاده ی جوانی تحت تأثیر احساسات، دست به اقداماتی میزدند که خالی از اندیشه ی لازم بوده و با احساسات زدگی همراه بود.
آسیب ششم : «آوانتوریسم و ماجراجویی انقلابی» است. اساساً حرکت یا فعالیتی که با ریسک بالا و بر مبنای احساسات و بدون توجه به خطرات و آسیبهای موجود انجام شود با این نام شناخته می شود.
«ارائه تحلیلهای نادرست از شرایط جامعه و مردم» آسیب هفتم است که شیوع فراوانی در میان اعضای این سازمانها داشت. با اینکه هر دو سازمان مذکور کلمه «خلق» را در نامگذاری بکار برده بودند اما تحلیل و تفسیر ایشان از فضای حاکم بر جامعه و خواست مردم، بسیار سطحی و نادرست بود. گواه این آسیب را میتوان در نقش پررنگ مردم عادی در دستگیری اعضای این سازمانهای مسلّح و تحویل آنها به مأموران ساواک جستجو کرد. در نتیجه، باید گفت تودههای مردم با این گروهها و روش مسلّحانه آنها همراه نبودند.
آسیب «خلق علیه خلق و توجیه نادرست وسیله برای رسیدن به هدف» به عنوان هشتمین مورد توسط ارائه دهنده مطرح شد. اینان به بهانه تحقق آرمانهای مردم به مثابه خلق، دست به عملیات مسلّحانه میزدند، اما در عمل، با استفاده از وسایل گوناگون و انجام برخی اقدامات مانند قتل، دزدی و ترور، تیغ بر خلق کشیده و تیشه به ریشه مردم میزدند.
آسیب پایانی، «مخالفت با طبیعت و عواطف انسانی و در نتیجه به فساد و انحطاط کشیده شدن اعضای این دو سازمان» بود.
برنامه پایانی نشست پاسخ به پرسشهای دانشجویان توسط آقای دکتر رحمت اللهی و آقای محمدپور بود.
معاونت پژوهشی دانشکده حقوق دانشکدگان فارابی دانشگاه تهران
نظر شما :